نيشابور در گستره تاريخ زيبايي زايدالوصفي را نثار فرهنگ و هنر اين مرز و بوم نموده است يكي از بالندگيهاي اين شهر توليدات صنايع دستي به خصوص سفال در ادوار مختلف گذشته بوده كه در دوران اسلامي به يكي از مراكز پرورش هنرهاي سنتي بدل شده در رديف اول اين هنرها سفالگري و لعابسازي نيشابور يكي از بارزترين هنرهاي اين مرز و بوم بوده است هم اكنون بسياري از سفالينههاي قرون سوم تا پنجم اين شهر زينت بخش موزههاي مشهور دنياست نظير موزه مترو پوليتن آمريكا، آرميتاژ، مجموعههاي خصوصي (موزه رضا عباسي و آبگينه تهران) ميباشد. سفالگري و ساخت سفالينه در نيشابور قدمت بسيار طولاني دارد نيشابور يكي از مراكز مهم ساخت سفال بوده و در حال حاضر نيز به صورت پراكنده گروههاي سفالگر در اين شهر وجود دارد. اغلب ظروف سفالي ساخته شده در كارگاهها امروزه كوزه و كاسه ميباشد كه در بعضي موارد نيز طرحهاي به وسيله رنگهاي براق بر روي آن كشيدهمي شود.
فيروزهتراشي:
هنر ارزنده ديگري كه ريشه تاريخي قابل ملاحظهاي برخوردار مي باشد فيروزه نيشابور مي باشد كه نگين درخشاني در جهان است. به دليل وجود معادن در اين شهر (در فاصله 5 كيلومتري) از ديرباز فيروزهتراشي يكي از هنرهاي مورد علاقه مردم اين ديار است. معدن فيروزه نيشابور مهمترين محل تامين فيروزهتراشي است. وجود بزرگترين معدن فيروزه جهان در نيشابور ايجاب ميكند كه اين صنعت رشد قابل توجهي داشته باشد ولي متأسفانه تنها يك نفر در نيشابور اقدام به تراش فيروزه ميكند كه ابزار او يك چرخ برقي است كه با قرار دادن سطح بيروني فيروزه بروي آن كار تراش سنگ فيروزه انجام مي شود. فيروزههاي توليدي بر روي انگشتر، گوشواره يا گردنبند و... قرار مي گيرد.
نيشابور علاوه بر مهد علم و فرهنگ دورههايي از تاريخ تمدن اسلامي و زادگاه گروهي از دانشوران و مردان نامدار تاريخ ايران، از دوره هاي بسيار كهن نيز به داشتن جواهري گرانبها به نام فيروزه به شهرت جهاني رسيده است. از تاريخ دقيق كشف فيروزه و نحوه استخراج آن در گذشتههاي دور و به ويژه تا پيش از زمامداري پادشاهان صفوي، اطلاعات جامعي در دست نيست اما احتمال مي رود كه در اوج شهرت و آباداني نيشابور، ساكنين اين منطقه از وجود فيروزه و نحوه استخراج آن آگاهي داشته ند.
قديميترين اسنادي كه در مورد فيروزه نيشابور سخن گفتهاند، كتاب هايي نظير:
-
كتاب «جهان نامه» تأليف محمد بن بكران (خراساني)، كه در سال 605هجري قمري به نام سلطان علاءالدولهي خوارزمشاه تأليف شده .
-
«عرايس الجواهر و نفايس الاطايب» ابوالقاسم عبداللهكاي (به سال 700هـ.ق) و «تنسوخ (ق) نامه ايلخاني» منتسب به خواجه نصيرالدين طوسي مي باشد.
در طي دوره صفويه و پس از آن، سياحان خارجي و داخلي نظير ژان باپتيست تاورنيه (جواهرسازي مشهور فرانسوي به سال 1046هـ.ق)، فريزر (1238هـ.ق)، آرثور كانالي (1246هـ.ق)، ژنرال فريه (1261هـ.ق)، كرزن (1309هـ.ق)، صنيع الدوله (1303هـ.ق) و... از فيروزه و فيروزهتراشان نيشابور بسيار سخن گفتهاند و برخي (ژنرال فريه) اشاره كردهاند كه عدهاي از فيروزهتراشان نيشابور از «بدخشان» به اين شهر آمدهاند.
معادن فيروزه نيشابور در 53كيلومتري شمال غربي مركز شهرستان، در دامنههاي جنوبي ارتفاعات بينالود و در 4 كيلومتري دو روستاي معدن سفلي و عليا، از دهستان فيروزه، بخش تحت جلگه، واقع شده است و تمامي فيروزهكاران اين شهر نيز همه بومي و نيشابوري هستند و هنرمنداني در مشهد و اصفهان به اين كار اشتغال دارند. سنگ فيروزه معمولاً در كنار سنگ چخماق و به صورت رگههاي بسيار باريك در لابهلاي سنگهاي آذرين (آتشفشاني) شكل ميگيرد. اين سنگ از عناصري چون مس، آلومينيوم، فسفات، هيدرواكسيد و آب تشكيل شده كه بسته به نوع و درصد اين تركيبات و محل تشكيل آن، داراي طيف وسيعي از رنگ آبي كمرنگ، پررنگ، سبز روشن و در مواردي تا سبز تيره مي باشد. بهترين و گرانبهاترين نوع آن نيز با رنگ آبي سير و عجمي ناميده مي شود. وزن مخصوص فيروزه بين 62/2 تا 83/2 و سختي آن برابر شيشه يعني 6 است.
انواع فيروزه با توجه به محيطي كه فيروزه از آن به دست مي آيد (جنس تودههاي معدن) به دو نوع فيروزه سنگي و خاكي تقسيمبندي شده كه نوع خاكي آن از مسيلها و رسوبات به دست ميآيد و به دليل عدم تغيير رنگ آن با گذشت زمان، گرانبهاتر و مرغوبتر مي شود. نوع سنگي آن نيز از ميان سنگهاي آذرين استخراج ميگردد. از نظر كيفيت (مرغوب بودن) فيروزه، انواع آن قبل از تراش شامل موارد ذيل مي باشد:
-
فيروزه عجمي: گرد و درشت است و تقريباً خالص و بدون رگه ميباشد، رنگ آن آبي سير و گرانقيمتترين نوع فيروزه است.
-
عجمي نيم رنگ: از نوع قبلي كم رنگ تر و داراي كمي ناخالصي است.
-
عربي: فيروزه تخت، با لايه هاي نازك است با رنگ آبي سير.
-
توفال: مانند عربي است، داراي ناخالصي بوده و سنگ آن از ميان رفته و فقط لايه اي از فيروزه با رنگ آبي سير باقي مانده است.
-
توفال نيمرنگ: از نوع قبلي كمي روشن تر است.
-
توفال سفيد: رنگ آبي خيلي روشن دارد، احتمالاً نام ديگر آن شروام مي باشد.
-
چغاله (چاغوله): فيروزه اي درشت، شبيه عجمي اما به رنگ آبي كم رنگ.
-
شجري: داراي ناخالصي به شكل شاخ و برگ درخت و رگه دار است.
-
شكوفه: فيروزه اي است ريزتر از چغاله و فيروزه كمي دارد.
-
فيروزه چال يا نرم: اين فيروزه كمي بزرگتر از عدس بوده كه در سنگ هاي معدن ديده مي شود.
-
فيروزه درشت: سنگ هاي نسبتاً بزرگي است كه در آن رگه هاي باريك و پراكنده و نازك فيروزه ديده مي شود و نازل ترين نوع آن است.
فيروزه در اثر چربي تغيير رنگ ميدهد و در مقابل رطوبت يا خشكي به سبزي ميگرايد. اشكال مختلف آن را ميتوان بيضي، قلبي، انگشتري و برجسته ناميد و براي مراقبت و حفظ اصالت فيروزه، آن را در ميان خاك اره يا ماسه مرطوب نگداري مي كنند. در گذشته فيروزه را با انفجار صخرهها يا به طريق سنتي با خيساندن سنگها استخراج ميكردند، به اين ترتيب كه قلوهسنگهاي جدا شده از كوه را در حوضچههاي پر از آب قرار ميدادند و پس از اين كه قلوهسنگها كاملاً خيس و سست ميشد، آنها را سايش داده، فيروزه را جدا ميكردند. اما امروزه با استفاده از يك چرخ برقي، قطعات سنگ معدن را سايش داده و فيروزه را به سهولت (با افت كم) از آن جدا ميسازند. از فيروزه بيشتر به عنوان نگين و ترصيع در انگشتر، گردنبند، دستبند و ظروف نقره استفاده ميكنند و در حال حاضر مراكز مهم فيروزهتراشي نيشابور، در مجموعه ميراث فرهنگي (كاروانسراي شاه عباسي) و مجموعه تاريخي-تفريحي آرامگاه خيام داير ميباشد.
پلاس بافي:
ريسندگي از جمله وظايف زنان روستايي است كه با پشم گوسفند، موي بز و پنبه، براي تهيه بافتني ها نخ ميريسند. وسايل كار در اين حرفه عبارتند از:
-
چرخ: دستگاه نخريسي براي تهيه و توليد نخهاي پنبه اي مورد استفاده قرار ميگيرد.
-
دوگلو يا جلك: جهت پشم ريسي مورد استفاده قرار ميگيرد.
امروزه پلاس بافي در بخشهاي شمالي شهرستان نيشابور بويژه در روستاي كليدر انجام ميشود كه ابزار آن عبارتند از دسته، باهي (دو چوپ دو طرف در پلاسبافي) بي جي (چوبهايي كه دستگاه را نگهميدارد) آن (قطعه چوب براي حفظ عرض گليم) مواد بافت پلاس از جنس پنبه و پشم ميباشد. اين دستگاه به صورت افقي بر روي زمين قرار ميگيرد. طرح نقشه براي پلاس وجود ندارد و تنها محفوظات ذهني وي راهنمايي ميكند. طرحهاي همچون گل و پنجره، پر گل، چپه و راسته، بياله و... اجرا ميشود.
فرت بافي:
يكي از انواع بافتنيها ميباشد كه نخ فرت بافي از پنبه ميباشد كه اجزاي تشكيلدهنده دستگاه عبارتند از: دستيك، تيغ، دوزوك، ديل جغنه، روگه، پايه، نود، نود گردان، نالين
قالي بافي:
يكي از معمولترين صنايع دستي كه در گذشته به وفور در كليه مناطق بررسي شده رايج بوده قاليبافي است. قاليبافي كه در گذشته رايج بوده با قاليبافي امروزي تفاوت داشته است. در زمانهاي قبل دستگاههاي قالي به صورت افقي و بر روي زمين داير ميشده كه متشكل از دو تير چوب بوده و در فاصلهاي معين به چهار ميخ آهني بلند كه در چهار نقطه متقابل به زمين كوبيده ميشد ميبستند.
مواد اوليه: در كليه مناطق مواد اوليه اين نوع قاليبافي را از پشم گوسفندان تهيه مينمودند پشم را بعد از چيدن از بدن حيوانات شستشو مي دادند و بعد با رنگهاي گياهي آن را رنگ ميزدند و به وسيله جلك و چرخ به نخ تبديل ميكردند و بدون اينكه نقشهاي به كار ببرند ميبافتند. ابزاري كه در قالي بافي گذشته و حال مورد استفاده قرار ميگيرد پاكي وسيلهاي جهت بريدن رنگ يا نخ در موقع بافتن- افهي به اصطلاح استاد استوك جهت ضربه زدن برلبه قالي- قيچي يا مقراض. امروزه قاليبافي در تمام مناطق به وسيله دستگاههاي آهني عمودي انجام ميگيرد كه بر اساس نقشهاي از قبل در بازار شهر تهيه ميكنند؛ ميبافند.
قاليبافي در برخي از روستاها و حتي شهر رواج دارد. شركت تعاوني قاليبافان مركز عمده تهيه نقشه قالي و منبع مالي براي خريد مواد اوليه ميباشد. تارهاي كشيده شده بر قالي از جنس نخ است اما نخهاي رنگي از جنس پشم و يا ابريشم است قالي در اغلب نقاط تركي بافي انجام ميشود. تارها آنقدر محكم كشيده ميشود كه قالي باف فقط توسط قلاب قادر به بافتن است دارهاي قالي اهني و به صورت عمودي بر پا ميشود. طراحان نقش قالي در شهر نيشابور به طراحي انواع طرحهاي قالي مشغولند. نام چند طرح كه در ميان قالي بافان از عموميت برخوردار است عبارتند از: طرحهاي خراساني، برگ بيدي، دهانه اژدر، شاه عباسي، لچك ترنج، افشان ترنج، زيرخاكي، ليلي و مجنون، پنجهT طرح نايين، هله ، قرداش قو، دندان موشي.
فلزكاري:
يكي از مراكز مهم فلزكاري در خراسان، نيشابور ميباشد و آنچه سبب شده که از نيشابور به عنوان مرکز فلزکاری شمال شرق ايران نام برد به چند دليل است:
1- قرار گرفتن بر سر راه جاده ابريشم و وجود بازرگانان در اين شهر که علاقمند به تجارت با مناطق دور دستی چون مرو، بلخ، جرجان و ری بوده و نیشابور حالت مرکزيت را داشته و اغلب اشياء از اين منطقه به مناطق ديگر صادر میشده، که در کاوش های انجام شده اين قضيه ثابت شده است.
2- وجود جمعيت زياد نیشابور در آن زمان که خواهان کالاهای مورد نياز زندگی بودهاند.
3- وجود معادن نقره، مس، آهن و سرب در کوههای نوقان در نزديکی نيشابور و همچنين معادن ديگر در شهر توس .
4- نیشابور در قرون اوليه اسلام به عنوان يکی از پايتختهای ايران تلقی میشده است و به همين جهت اغلب هنرمندان از نقاط دور دست به آنجا عزيمت مینمودند.
مسگري:
مسگران به ساخت انواع ظروف مسي از قبيل ديگ، طشت، كاسه، سيني و... اشتغال دارند. چكش ابزار شكل دادن به مس است. سفيدگران كه در كنار مسگرها استقرار يافتهاند به سفيدگري ظرف مسي مشغولند. سفيدگرها به وسيله دم به زغال حرارت لازم جهت داغ كردن مس را توليد ميكنند. انبرهاي مخصوص جهت گرفتن قطعات مسي در اين مرحله به كار ميآيند. پس از حرارت دادن به قطعات مسي مقداري قلع بر روي آن ميمالند و به وسيله يك پنبه كه آغشته به نشادر شده است قلع را بر روي سطح ظروف پهن ميكند.
رنگرزي:
رنگرزي در نيشابور از رونق خاصي برخوردار است و از موادي چون اخري، زرد، قرمز، سفيدآبي، و نيلي روناسي و... استفاده مي كنند. تثبيت يک ماده رنگ دار بر روي سطح اتکاي مورد نظر را «رنگرزي» مي گويند. ماده رنگي ممکن است به سطح جسم، چسبيده و ثابت شود يا آنکه در داخل الياف نفوذ کند.
سراجی سنتی:
تهيه پوست و چرم و استفادههاي کاربردي از آن بيشتر تابع موقعيت ها و مناطقي است که انسان در آن زيست نموده است. اهميت فرآوردههاي چرمي در صنايع دستي تا حدودي به ساختمان فيزيکي چرم مربوط است. اين ماده مانند پارچه قابل دوختن و مانند چوب نقش پذير است، قابليت کشش دارد و قابل رنگآميزي و شکل پذيري مي باشد. اين ويژگي ها سبب گرديده تا چرم در دستهاي يک ذهن خلاق، شکلهاي متفاوتي به خود بگيرد و کاربردهاي فراواني داشته باشد. مانند کيف، کفش، کمربند و غيره از چرم ساخته مي شود.
نمد مالی:
نمد فرآوردهاي است از پشم که بيشتر به عنوان لباس و کلاه يا زيرانداز از آن استفاده مي شود. کار نمدمالي سخت و طاقت فرساست. پشم بعد از تميز کردن و رنگرزي، حلاجي شده، سپس نمدمال با کمک دست و پا آن را روي زمين ميغلتاند و در ضمن اين کار کف صابون و آب به آن مي افزايد. به اين ترتيب پشم را در هم مي کند و نمد مي سازد.
پاپیهماشه سازی:
پاپيه واژه فرانسوي به معني کاغذ و ماشه به معني مجاله کردن است. روش کار چنين است که با کاغذهاي باطله، آب و مقداري چسب خمير تهيه مي کنند و با آن اشياي کوچکي مانند قلمدان، جلد کتاب، جعبه آينه و غيره مي سازند. پس از خشک شدن روي آن را نقاشي و سپس با لاک يا روغن مي پوشانند.
رشتههای رایج و فعال:
رشتههاي سفالگري و لعاب، فيروزهتراشي، مينياتور، قلمزني، معرق و مشبك، منبت، معرقكاشي، گيوه بافي، دوختهاي سنتي، دوتارسازي، قاليبافي، گليمبافي، جواهرسازي، قلمدانسازي، سندپلاست، پاپيهماشه، حصيربافي، خراطي، تزئينات تلفيقي فلز و سفال و... به اين هنرها مي توان هنرهاي وابسته به معماري را نيز اضافه كرد از قبيل آجرتراشي، گچبري، مقرنس و رسمي بندي، كاشيكاري و...
منبت و معرق چوب گیوه بافی
رشتههاي بومي
رشتههاي سفالگري، لعابكاري، كاشيكاري معرق، قاليبافي، قلمزني، نگارگري، دوخت لباس هاي سنتي، ساخت سازهاي سنتي، منبت، مشبك، فيروزهتراشي، گيوهبافي، ريسندگي، قالي، قاليچه
رشتههاي غيربومي
قلمزني روي مس، معرق و منبت و مشبك چوب، جواهرسازي، سند پلاست، پاپيه ماشه، خراطي، قلمدانسازي، تزئينات تلفيقي فلز و سفال، فلزكاري، سوزندوزي، سرمهدوزي، حصيربافي، نقرهسازي، گيوهدوزي، مينياتور
رشتههاي در حال آموزش
-
رشته تراش سنگهاي قيمتي و نيمه قيمتي و منبت چوب در هنرستان محموديه ضلع غربي مدرسه خيام
-
رشته سفالگري و لعابكاري توسط اداره ميراث فرهنگي به سرپرستي خانم خانلقي
-
رشته سفالگري و لعابكاري توسط خانم موحد
-
برخي رشتههاي صنايع دستي در آموزشكده فني و حرفه اي نيشابور
-
رشته فيروزهتراشي
رشتههاي در حال منسوخ شدن
متأسفانه با توجه به كاربردي بودن بسياري از اين هنرها در قديم و عدم كاربري آن در عصر حاضر به دليل جايگزيني محصولات ماشيني و يا تغيير رويه زندگي، اكثر اين هنرهاي كاربردي از بين رفته. هنرهايي نِظير گليم بافي، طراحي سنتي، قالي، رنگريزي سنتي و...
رشتههاي منسوخ شده
از هنرهايي كه متاسفانه امروز به دليل كاربرد نداشتن در مناطق بخصوص شهري از بين رفته مي توان به فرتبافي، كلاهبافي، سبدبافي و نمدمالي، خورجيندوزي، غربالسازي، پلاسدوزي، ندافي و... اشاره نمود. امروزه به دليل پيشرفت تكنولوژي غالباً رشتههاي صنايع دستي دستخوش تغييرات پيچيدهاي شده تا بتواند با حفظ اصالت و ويژگيهاي سنتي پيشين رقابت نمايد و جايگاهي در امور زندگي روزمره باز كند.